محل تبلیغات شما
برخلاف دو سال پیش که توی این روزا به افسزدگی پیش از سالگی دچار شده بودم، حالا جوری خوشحالم انگار کریسمسه! کاملا جدی! نه شرایط خاصی پیش نیومده اتفاق خاصی نیفتاده فقط من تغییر کردم. نه،تغییر هم نکردم،بهتره بگم من شجاع تر از قبل شدم،قبلا سالگی ترسناک بود، چون فکر میکردم همه ی مشکلات دنیا با ساله شدن باید تموم میشدن!ولی الان با ورود به بهتر دهه ی عمرم،معتقدم این حال و حوصله و تلاش منه که خوب یا بد بودن یه سن رو تعیین میکنه! خب،از همین حالا درست 13روز قبل از بیست سالگی به روز های خییلی خیلی روشن اعتقاد دارم، و اینده ای که بهتر و مهربون تر از حالا خواهد بود.دهه ی بیست پر خواهد بود از رنگ و نور و بو های خوش و طراحی هایی که از صفحه ی کاغذ قدم به واقعیت میزارن و بیلیط یه طرفه ی انگلستان و کلی خنده و خوشگذروندن و کنار هم بودنه همه ی اعضا ی خانواده! باید یه تشکر جانانه از استاد ویسه بکنم، راست گفت.سن یه عدده، تا صد سالگی هم میتونم همین احساس حالام رو داشته باشم! پ.ن:بعد از قرن هااا!-_- پ.ن2: یه زمانی منتظر رسیدن 20سالگی بودم،بعدش منتظر 30سالگی پر شکوه و خوف و خفنم میمونم! پ.ن3:جراحی دندان عقل خر است!

نفس عمیق،به عوضی ترین ورژن خودم سلام میکنم

کوچ تا چند؟مگر میشود از خویش گریخت؟

همراه با لینکین پارک^_^

ی ,یه ,حالا ,پ ,هم ,پیش ,همه ی ,تر از ,خواهد بود ,دهه ی ,خنده و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مدرسه ی شاد من